Examine This Report on داستان های واقعی

۱۳ نوامبر بود که این جوان ۲۳ ساله حوالی ساعت ۳:۱۵ بامداد از خواب بیدار شد. دفیو به طور سیستماتیک به هر یک از چهار خواهر و برادر خود (یکی در سن ۹ سالگی) یک‌بار و به هر دو والدینش دو بار شلیک کرد؛ سپس به باری در آن نزدیکی فرار کرد و ادعا نمود که یک اوباش محلی خانواده‌اش را به قتل رسانده است.

او پیش از مرگ خود تقاضا می‌کند تا با یک کشیش صحبت کند. اگنس پس از ملاقات با کشیش که مرد جوانی است، بخش‌هایی از حقیقت را برای او تعریف می‌کند. 

زمانی که به راه ورودی جاده متروکه رسیدند، ناگهان آدریان متوجه شد خانمی سفیدپوش وسط جاده راه می‌رود. پشت آن خانم به آن‌ها بود و در نتیجه فقط مو‌های بلندش به چشم می‌خورد. آدریان از سرعت ماشین کاست تا بتواند چهره آن خانم را ببیند. از لئو خواست که نگاهی به آن خانم بیندازد و وقتی متوجه شد که لئو هم می‌تواند آن زن را ببیند، خیالش تا حدی راحت شد.
داستان
ماجرای خون‌بار و ترسناک واقعی بیرون از کتاب در ۱۳ نوامبر ۱۹۷۴ در آمیتی ویل واقع در نیویورک آمریکا اتفاق افتاد. شش‌ نفر از اعضای یک خانواده‌ی هفت‌نفره که در خانه‌ی زیبا و سه‌طبقه زندگی می‌کردند و هیچ شهرتی هم نداشتند، یک شبه مشهور می‌شوند!

 وقتی به خونه رسیدن، مولی بلافاصله با عجله وارد اتاق نشیمن شد. دختر از هدیه‌اش خیلی خوشحال بود و بقیه روز رو در حالی که مادرش تلویزیون تماشا می کرد با دلقک بازی کرد.

اگر این مطلب را دوست داشتید، پیشنهاد می‌کنیم که مطلب زیر را هم مطالعه کنید

فضای داخلی دارای یک راه پله مرکزی بزرگ، کف سنگ مرمر و حتی یک آسانسور و رستوران سیار بود. این عمارت در سال ۱۹۱۴، زمانی که آقای پیتوک نزدیک به ۸۰ سال و همسرش ۶۸ سال داشت، تکمیل شد.

از هیولاهای دریایی گرفته تا آتش، تئوری‌هایی وجود داشته است. تنها در اوایل سال جاری سناریوی جدیدی مطرح شد که تا‌کنون منطقی‌ترین حالت را داشته است.

در برخی موارد به‌سادگی کلید تابوت را در جیب متوفی می‌گذاشتند. اما تابوت‌های زنگوله‌دار از رایج‌ترین انواع تابوت‌های ایمن بودند. بنا به ادعای برخی منابع، اصطلاح نجات با زنگ از همین تابوت‌های ترسناک ریشه گرفته است. با این‌‌ حال، مشخص نیست تابوت‌های ایمن تا چه حدی مفید بودند و اصلاً چند نفر به این وسیله نجات پیدا کردند.

به طور طبیعی، شک‌ و تردید در مورد این داستان‌های به‌ظاهر واقعی ارواح فراوان بود. با توجه به اینکه یکی از معروف‌ترین قتل‌عام‌ها در این خانه داستان واقعی ارواح رخ داده و خانواده لوتز بدهی‌های سنگین داشتند، فقط منطقی است که آن‌ها برای جلب مجدد توجهات به قلمروشان (شاید حتی یک معامله کتاب یا فیلم)، یک حیله مفصل ساخته باشند.

کارولین و راجر پرون و پنج دخترشان تقریباً بلافاصله متوجه اتفاقات عجیب و داستان واقعی ارواح شدند. بسیار عجیب است که آن‌ها به مدت نه سال در آن‌جا به زندگی خود ادامه دادند.

بیشتر مواقع وقتی پسری قصد ازدواج با خانمی بزرگ‌تر از خودش را دارد حتما خانم سطح مالی خوبی دارد اما در مورد این فرد اوضاع کاملا عادی بود و خانم سطح اقتصادی خاصي نیز نداشت که عاملی برای ترغیب اشکان برای ازدواج با او باشد. هدا معلم آموزشگاه زبان است و اخیرا اشکان به او گفته‌ بود که دلش نمی‌خواهد بعد از ازدواج او شاغل باشد.

این قیمت حقیقتاً بیش از حد خوب بود که واقعی باشد، بنابراین لوتز، همسرش کتی، و پسرانشان دانیل و کریستوفر با قدردانی وارد خانه شدند.

قتل‌های هولناک آمیتیویل در سال ۱۹۷۴، به‌عنوان یکی از پریشان‌کننده‌ترین داستان‌های ترسناک آمریکا در قرن بیستم تثبیت شده‌اند.

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *